بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)
درباره من
متاهل مادری خوش اخلاق خوش برخورد مهربون و مثل همه جنوبیها خونگرم و مهمان نواز با دوستام خیلی صمیمی هستم از غیبت بدم میاد دوست ندارم پشت سر کسی حرف بزنم همیشه ارزومه همه شاد باشند بیشتر از این که فکر خودم باشم فکر دیگرانم
ادامه...
نمی گویم به اندازه دنیا که به اندازه وسعت بی نهایت تنهاییم خدا را شاکرم از آنچه بر سر راهم قرار می دهد تا یادم نرود هنوز هم به فکرم است !دوستت دارم پروردگار مهربانم !!!!آ
سلام بهنوش جون منه تنبل بالاخره اومدم و بگم که بی معرفت نیستم و دوستامو به یاد دارم و خدا رو شکر چون میدونم روحیت عوض شده اونم از تغییر رنگ وبلاگت فهمیدم که سیاهی اون رنگشو به اسمون ابی داده
سلام بهنوش جان به به می بینم که هروز وبتو آپ میکنی
خوشحالم که هنوز وبتو آپ میکنی
از سعیده چه خبر ؟
کجایین؟ فاطمه چه طوره ؟
هنوز مطالبت قشنگه ایول داری
شرمنده که کم نت میامو به وبت سر میزنم
سلام برسون بای بهنوش جان
ث
منم دوستت دارم...
سلام ممنون همشری
سلام بهنوش جون منه تنبل بالاخره اومدم و بگم که بی معرفت نیستم و دوستامو به یاد دارم و خدا رو شکر چون میدونم روحیت عوض شده اونم از تغییر رنگ وبلاگت فهمیدم که سیاهی اون رنگشو به اسمون ابی داده
ما هم دوستش داریم اگه دلگیری هامون رو کنار بگذاریم