حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

یه وقتایی هست که...
باید لم بدی یه گوشه...
و جریان زندگیت رو فقط مرور کنی...
بعدشم بگی...
به سلامتی خودم که اینقدر تحمل داشتم...

نظر شما جیه ؟

نظرات 6 + ارسال نظر
امین دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ق.ظ http://shabayjavani.blogsky.com

آره البته اگه جایی واسه لم دادن پیدا کنی
یا اگه پیدا کردی فرصتی واسه مرور کردن داشته باشی
اونوقت میشه بگی به سلامتی خودم

نوش

♥♥پَرَســـ2ـــ♥♥ جمعه 23 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ق.ظ http://mehrabeeshgh.blogsky.com

اره واقعااااااااااا

ermes سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ق.ظ http://ermes-3.blogsky.com/

چه بارها به خویش گفته ام ببین عزیز من !
چه کرده ای بجز شکست و خستگی نصیب خود ؟

چه بوده حاصلت از این گداز و سوز و ماجرا
چه دیده ای ز عشق ؟ جز فراز او ، نشیب خود !

بیا و عاقلانه تر به زندگی نگاه کن
چرا مدام وعده های پوچ می دهی به خود !؟

و .....

سلام هموطن !
اسم وبلاگت من و کشوند اینجا و البته خوشحال از این موضوع !
چند بیت از یکی از غزلهم رو که متناسب بود با پستت اینجا گذاشتم
روزگارت بر مراد

درود و بدرود !

m یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ق.ظ http://www.bieshg.mihanblog.com

سلام..قشنگ بود

سامان یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ب.ظ http://www.king-of-hearts7.blogfa.com

رضا دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:55 ب.ظ http://shahreajayeb.persianblog.ir

هر چی بگی حق داری باهات بدجور موافقم
قربانت رضا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد