بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)
درباره من
متاهل مادری خوش اخلاق خوش برخورد مهربون و مثل همه جنوبیها خونگرم و مهمان نواز با دوستام خیلی صمیمی هستم از غیبت بدم میاد دوست ندارم پشت سر کسی حرف بزنم همیشه ارزومه همه شاد باشند بیشتر از این که فکر خودم باشم فکر دیگرانم
ادامه...
آره البته اگه جایی واسه لم دادن پیدا کنی
یا اگه پیدا کردی فرصتی واسه مرور کردن داشته باشی
اونوقت میشه بگی به سلامتی خودم
نوش
اره واقعااااااااااا
چه بارها به خویش گفته ام ببین عزیز من !
چه کرده ای بجز شکست و خستگی نصیب خود ؟
چه بوده حاصلت از این گداز و سوز و ماجرا
چه دیده ای ز عشق ؟ جز فراز او ، نشیب خود !
بیا و عاقلانه تر به زندگی نگاه کن
چرا مدام وعده های پوچ می دهی به خود !؟
و .....
سلام هموطن !
اسم وبلاگت من و کشوند اینجا و البته خوشحال از این موضوع !
چند بیت از یکی از غزلهم رو که متناسب بود با پستت اینجا گذاشتم
روزگارت بر مراد
درود و بدرود !
سلام..قشنگ بود
هر چی بگی حق داری باهات بدجور موافقم
قربانت رضا