حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

میترسم

می ترسم از نبودنت…و از بودنت بیشتر!!!نداشتن تو ویرانم میکند… و داشتنت متوقفم!!!وقتی نیستی کسی را نمی خواهم.و وقتی هستی” تو را” می خواهم.رنگهایم بی تو سیاه است ،و در کنارت خاکستری ام خداحافظی ات به جنونم می کشاند…و سلامت به پریشانیم!؟!بی تو دلتنگم و با تو بی قرار….بی تو خسته ام و با تو در فرار…در خیال من بمان از کنار من برو