حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

صبوری کن تحمل کن

قانون تو تنهایی من است


و تنهایی من قانون عشق،


و عشق ارمغان دلدادگیست


و این سرنوشت سادگیست !


چه قانون عجیبی


چه ارمغان نجیبی


و چه سرنوشت تلخ و غریبی


که هر بار ستاره های زندگیت را


با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره ی امید کنی


و خود در تنهایی و سکوت ،


با چشم های خیس از غرور


پیوند ستاره ها را به نظاره بنشینی


و خموش و بی صدا

به شادی ستاره های از تو گشته جدا

دل خوش کنی


و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری


و باز هم تو بمانی و یک عمر صبوری ...

شب و دریا

دیشب به اقای همسر گفتم پاشو بریم دریا هم یه هوای میخوریم هم بچه ها رو میبریم دریا اخه 
 

از ایران مهمون برام اومده بود خلاصه بساط دریا رو چیدیمو به خواهر و دایی جون هم گفتم اومدن

همه با هم رفتیم حدود ساعت ۹ شب بود  خیلی شلوغ بود انگار هر چی فلیپینی بود اونجا جمع

شده بودن دختر و پسر قاطی داشتن واسه خودشون  حال میکردن بچه ها هم رفتن تو اب جز ما

حوصله نداشتیم   پسر دایی که واسه خودش وبه قول خودش برج میساخت با شن های 
 

دریا کلی زحمت کشیده بود تا ساخته بود  منم داشتم نگاش میکردم و باهاش شوخی میکردم گفتم هر کی 
 

میخواد بیاد کنار برج عکس بندازه باید ۱۰ درهم بده خلاصه هر کی تو کار خودش بود یکی داشت

چت میکرد یکی اهنگ گوش میداد یکی گیتار میزد و دیگری هم به هم دروغ میگفتن و مخ همدیگه
رو میزدن البته(دخترا و پسرا)اره رفتن شام گرفتن تا ساعت ۲ بامداد اونجا بودیم و بعد اومدیم خونه

قرار شد هفته ۱بار بریم اخه من دریای جمیرا رو دوست دارم یه جای باصفا هستش ایشالله بیاین
ببینین

عشق کجا بود!؟دیگه عشقی نمونده

ان کس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد.رهگذری بود که روی

برگهای خشک پاییزی راه میرفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان میکردم

می گوید دوستم دارد ولی افسوس که هوسی بیش نبود و بس

دوستم نداشت اما میگفت یه عالمه دوستم داره .می خواست بره اما میگفت همیشه با من

میمونه.حرفهای خوب میزد اما پر از دروغ بود تو چشاش.با من بود اما دیگری نشسته بود تو نگاش.

نفهمیدم اما براش هر چی بود یه بازی بود.مهم نبودم واسه اون گذشتن از من ساده بود.قلب

منو شکست و رفت به گریه هام خندید ورفت.رفت و یار غریبه شد من باختم و اون برنده شد

http://artpic.ir/albums/artpic-ir-1000.jpg


گلم تولدت مبارک

امشب میخوام به کسی که خیلی دوسش دارم وبه این نتیجه رسیدم که نمیشه اونو با تمام دنیاعوض

کرد تبریک بگم به اونی که با تمام وجودش برای ارامش ما تلاش میکنه  به اونی که شب روز از 
 

راحتی و اسایش خودش میگذره حتی میشه گفت ۲شیفت کار میکنه تا به قول خودش به زندگیش

برسه چون دلش نمیخواد دستش و پیش هیچ کس وناکسی دراز کنه درسته یه وقتهایی عصبانی

میشه ولی اون طبیعیه میذارم پی خستگیش وبی حوصلگیش ولی با این وجود تحسینش میکنم
 

خدا کنه بتونم از پس این همه زحمتی که میکشه بربیام وهمسر خوبی براش باشم از خدا شاکرم
 

وخوشحالم وازش میخوام که همیشه با خوبی و خوشی وبدون هیچ دغدغه ای در کنار هم باشیم

البته با وجود دخترم ازخدا میخوام که همه رو خوشبخت کنه واخر سر میگم گلم تولدت مبارک

نفرین

بیشتر از آنچه تصور کنی خیانت دیده ام

و بیشتر از آنکه باور کنی دلم را شکسته اند
اما تو نه خیانت کردی  نه دلم را شکستی
تو جگرم را آتش زدی
زبانم میگوید به امید روزی که:

               روزگارت سیاه تر از پر کلاغ

               تیره تر از غروب

               و غمگین تر از دم جدایی باشد

اما دلم می گوید به امید روزی که

آشیانت بالاتر از آشیان عقاب

چشم انداز نگاهت زیباتر از بهشت

بر لبانت لبخند

و  صد هزار پری کنیزت باشند...