حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

من و مرضیه ها

دیشب حسابی حال کردیم من و دوستام که هر دو اسمشون مرضیه هسش با هم رفیم شهروند

واسه خرید هر چه دم دسمون بود ریخیم و سبد خریدمون پر شداز یه طرف غذای رزیمی میگرفیم

از یه طرف هم چیپس و پفک اومدیم خونه تا دم صبح نشستیم اول رفیم وبلاگ گردی  از اونجا هم

زدیم رو خاطرات گذشتمون اگر چه خاطراتمون تلخ بود اشک هممون در اومد ولی تجربه ای بود

واسه هممون جونم واسون بگه این مرضیه ها خیلی باحالن هر موقع پیش همیم مام غصه هام
 

یادم میره تا جایی که یادم میره یه بچه ای دارم  هر یه ساعت یه بار میگفتم وای مثل اینکه یه بچه

ای هم داشتیما میپریدم بهش سر میزدم البته خواب تشریف داشتن خلاصه تا ساعت ۳بامداد

نشسیم نمیتونستیم فکمونو ببندیم هی گفتیم هی خندیدیم خلاصه باطریمون تموم شد رفتم

بخوابم صبح هم بخاطر توان بخشی بچه صبح زود بیدار شدمو دخترمو بردم توانبخشی اینقد بچه

نق زد که نگو از اونجا هم اومدم خونه بچه رو گذاشتم خونه وبا مرضیه ها رفتیم خرید چشم بازارو

در اوردیم تا یه مونتا و شال گرفتیم دیگه نا نداشتیم  نمه نمه خودمونو رسوندیم خونه باز یه نهار

خوردمو دخترمو بردم دکتر اخه نوبت داشت ا اومدم خونه شب بود خسه ر از همیشه

اصلا حال نداشتم بازم خا رو شکر اینم از خاطرات منو مرضیه ها واقعا دوستشون دارم ایشالله در

زندگیشونو درسشون موفق باشن ایشالله دخترم هم خوب بشه تا همیشه اونو داشته باشم




من و سرنوشت

 من تمام هستیم را در نبرد با سرنوشت درتهاجم با زمان سوزاندم اتش زدم من بهار عشق

رادیدم ولی باورنکردم واز ان در جزوهایم هیچ ننوشتم  من به دنبال مقصدها در بی مقصودهای

بوچ افتادم وتا تمام خوبیها رفتم و خوبی ماند در یادم

 


کبوتر کوچک خیالم

همیشه روزی که می بایست از بام وجودم پرواز کرده واشیان را در قلب دیگری بنمایی باور داشتم

اما اینکه بازی جفتم را در مقابل دیدگانم صید کنم را نه غم فراق ودرد هجرتت را انتظار میکشیدم

اما تنهایی زودرسم را نه!پرواز جانسوز وقهر عاشقانه ات را باور داشتم  اما بی وفاییت را هرگز !!




عشق موتور

امروز دلم خیلی گرفته  از دیشب که این خبر و شنیدم  حالم بدجوری گرفت امون از دست این

جونها که با جونیشون بازی میکنند اخه قربونتون برم کی گفته اگه موتور سرعت داشته باشه

کلاسش بالان؟نمیدوننین که یه لحظه یه اتفاق ممکنه جونتونو از دست بدین الان دلم واسه

خودش مامان باباش داره میسوزه اخه مرگ جون ۱۶ساله سخته سخت امروز ۱۳ بدر شد عذا

ایشالله دیگه این اتفاقا نیوفته عزیزانم مواظب خودتون باشید اگه فکر خودتون نیستید لااقل فکر

مامان بابا باشید که یه عمر با ندیدنتون کمرشون میشکنه خدا ایشالله به این خانواده صبر بده

ازم پرسید؟

ازم پرسید چون بهش نیاز داری دوستش داری؟یا چون دوستش داری بهش نیاز داری؟

گفتم چون دوستش دارم  بی نیازترین ادم دنیام.پرسید کدام راه نزدیکتر است ؟گفتم به کجا؟

گفت به خلوتگاه  دوست گفتم تو مگر فاصله میبینی؟بین دل و ان کس که دلت منزله اوست