حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

حرف دل نویسنده(ب ص)

این تنها حرف دل من نیست حرف دل همه میتونه باشه.دنیا یه جوری شده به جای گل و گیاه
همه جا شده سنگ و کلوخ به جای دلهای مهربون همه دلها شده از سنگ و یخ همه یه جوری
دارن زیر پای همو خالی میکنن دوستان به فکر خودشونن وبس.به جای دید و بازدید همه یه
جوری خونه نشین شدن به قول خودشون اعصاب ندارن.ولی نه تقصیری ندارند  مشکلات زندگی زیاد شده ولی همه چی را نباید گردن دنیا و زندگی بندازیم خود ما هم مقصریم به جای گله از دنیا
بیایید روزی یک ساعت با گل و کیاه یا حتی دریا باشیم تا از غم رهایی یابیم دوستان من بیایید
اینگونه باشیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد